بهترین راه و سریعترین راه که برای از بین بردن اغراض و نیت های نفسانی که در سلوک راه خدا مؤثر باشد و حکم راه میان بری که یکباره سالک را نجات دهد و از هر داعیه و انگیزه غیر الهی و بالاخره از صفت بیرون آورد، احراق است.»[3]حسین طهرانی، رساله سیر و سلوک منسوب به بحر العلوم، ص 156. یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا
هی موافقت دائم با هوا، دلم می خواد دلم می خواد ممکنه برسیم به ایه زیر:
أَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلًا آیا دیدی کسی را که هوای نفسش را معبود خود برگزیده است؟ آیا تو میتوانی او را هدایت کنی (یا به دفاع از او برخیزی)؟ سوره الفرقان آیه 43
در مقابل دلم می خواد دلم می خواد می شه به دنبال این بود رضای خدا در اینه رضای خدا در اینه.
مخالفت با هوا که در حکمت ۲۸۹ نهج البلاغه آمده است وَ کَانَ إِذَا بَدَهَهُ أَمْرَانِ یَنْظُرُ أَیُّهُمَا أَقْرَبُ إِلَى اَلْهَوَى فَیُخَالِفُهُ اگر بر سر دو راهى دو کار قرار مىگرفت، مىاندیشید که کدام یک با خواسته نفس نزدیکتر است با آن مخالفت مىکرد در عرفان بهش ضد زدن هم می گویند.(اگر درست گفته باشم)
قله رو دیدیدم نگیم نمی تونم. از کوهپایه شروع کن. بالاخره شروع کن در حد توان با مداومت (فالزموها) نه گاه گاهی. اخذ قلیل بهتر از ترک کثیر هست.
قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ بگو: شما را تنها به یک چیز اندرز میدهم، و آن اینکه: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید، سپس بیندیشید این دوست و همنشین شما ( محمّد) هیچ گونه جنونی ندارد؛ او فقط بیمدهنده شما در برابر عذاب شدید (الهی) است سوره سبأ آیه 46
إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ همانا برای کسانی که دوست دارند زشتیها درباره ی اهل ایمان شایع گردد، در دنیا و آخرت عذاب دردناکی است، و خداوند میداند و شما نمیدانید. سوره النور آیه 19
امیرالمؤمنین ( ع ) میفرمایند : « النفس ان لم تشغله شغلک » . یعنی " اگر تو نفس را به کاری مشغول نکنی ، او تو را به خودش مشغول میکند " . یک چیزهایی است که اگر انسان آنها را به کاری نگمارد طوری نمیشود ، مثل یک جماد است . این انگشتر را که من به انگشتم میکنم ، اگر روی طاقچهای یا در جعبهای بگذارم طوری نمیشود . ولی نفس انسان جور دیگری است ، همیشه باید او را مشغول داشت ، یعنی همیشه باید یک کاری داشته باشد که او را متمرکز کند و وادار به آن کار نماید ، والا اگر شما به او کار نداشته باشید او شما را به آنچه که دلش میخواهد وادار میکند ، و آنوقت است که دریچه خیال به روی انسان باز میشود (تعلیم و تربیت در انسان ج۱ص۴۱۴)
اگر فکر مشغول معارف آسمانی و اخروی نباشد مشغول بازیهای دنیوی و زمینی می شود.
فکری که مشغول این نباشد که امروز معرفت جدید چی یاد بگیرم؟ خیراتم کمه وقت کمه باید کوچ کنیم و ...
مشغول چی می شه؟
خواهر شوهر به من گفت فلان وای قیمت ارز فلان شد.
چقدر زندگیم سخته همه چی داغونه من چقدر بدبختم توی فضای مجازی نوشته فلان و چی کار کنم بهم خوش بگذره ....
فکری که مشغول منزل باقی ابدی اخروی نباشد در فکر منزل فانی زودگذر دنیوی می شود.
بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا ولی شما زندگی دنیا را مقدم میدارید، سوره اعلی آیه 16
وَالْآخِرَةُ خَیْرٌ وَأَبْقَىٰ در حالی که آخرت بهتر و پایدارتر است سوره اعلی آیه 17
حکایتی است به این مضمون در کتاب تهذیب نفس و سیر و سلوک از دیدگاه امام خمینی ره ص ۵۹۳
رُوی أنَّ شابّاً من المحبِّین سأل الشِّبْلی عن الصبر؟ فقال: أیّ الصبر أشدّ؟ فقال: الصبر لله . فقال: لا. فقال: الصبر بالله . فقال: لا. فقال:الصبر علی الله . فقال: لا. فقال: الصبر فی الله . فقال: لا. فقال: الصبر مع الله . فقال: لا. فقال: وَیْحَک فأیٌّ؟ فقال: الصبر عن الله . فشهق الشِّبْلی، فَخرَّ مغشیّاً علیه»
امام خمینی(س): ... و چه بسا مسائل عرفانی که در قرآن و این مناجات های ائمه اطهار سلام اللَّه علیهم و همین مناجات شعبانیه مسائل عرفانی هست که اشخاص، فلاسفه، عرفا تا حدودی ممکن است ادراک کنند، بفهمند عناوین را، لکن آن ذوق عرفانی چون حاصل نشده است نمیتوانند وجدان کنند. آیه شریفه در قرآن: ثُمَّ دَنی فَتَدَلَّی فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَی» خوب، مفسرین، فلاسفه در این باب صحبتها کردند، لکن آن ذوق عرفانی کم شده است. الهی هَبْ لِی کَمالَ الْانْقِطاعَ الَیْکَ وَ انِرْ ابْصَارَ قُلُوبِنا بِضِیاء نَظَرِها الَیْکَ حَتّی تَخْرِقَ ابْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ الَی مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصیرَ ارواحُنا مُعَلَّقَهً بِعِزّ قُدْسِکَ الهی وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ نادَیْتَهُ فَاجابَکَ وَ ناجَیْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِکَ اینها عناوینشان را خیال میکند انسان، خوب، ما هم میدانیم. نه عارف و نه فیلسوف و نه دانشمند نمیتوانند ذوب کنند چی هست مسأله. مسئله فَصَعِقَ لِجَلالِکَ که مبدأش قرآن است: و خَرَّ موسی صَعِقاً «3»، مسئلهای است که انسان گمان میکند که خوب افتاد غش کرد «صَعِقَ» یعنی غش کرد، اما این غش چی بوده است؟ غش حضرت موسی چی بوده است؟ این مسئلهای نیست که غیر موسی بفهمد. یا: دَنی فَتَدَلّی را، این مسئله ای نیست که غیر آن کسی که «دنُوّ» پیدا کرده است بتواند فهم کند، ادراک کند، ذوب کند. یا همین جملاتی که در این مناجات بزرگ است و بعض جملات دیگری که در آن هست، مسائلی است که به حسب ظاهر سهل است و واقعاً ممتنع است. ریاضات بسیار میخواهد تا انسان بتواند بفهمد که ناجیته [با فتح تا] نه ناجیته [با ضم تا]، «ناجَیتَه» این چی است؟ خدا با آدم مناجات میکند، چی است مناجات؟ چه خواسته اند ائمه؟ این از دعاهایی است که من غیر از این دعا ندیدم که روایت شده است همه ائمه این دعا را، این مناجات را میخواندند، این دلیل بر بزرگی این مناجات است که همه ائمه این مناجات را میخواندند. چی بوده است این؟ بین آنها و خدای تبارک و تعالی چه مسائلی بوده است؟ هَبْ لِی کَمالَ الْانْقِطاعِ الَیْکَ کمال انقطاع چی است؟ وَ بِیَدِکَ لا بِیَدِ غَیْرِکَ زِیادَتی وَ نَقْصِی وَ نَفْعِی وَ ضَرّی ؛ خوب، آدم به حسب ظاهر میگوید خوب، همه چیز با اوست. اما وجدان این مطلب که هیچ ضرری به ما نمیرسد الا به دست اوست، هیچ منفعتی نمیرسد الّا به اوست، اوست ضارّ و نافع، اینها چیزهایی است که دست ماها از آن کوتاه است. و دعا کنید که خدای تبارک و تعالی به ما توفیق بدهد که در این ماه شریف و ماه شریف رمضان از این مسائل هم یک حظی و لو یک جلوه کوچکی در دلها و قلبهای ما واقع بشود، و لا اقل مؤمن به این بشویم که قضیّه «صَعِقَ» چه قضیه ای است. مؤمن به این بشویم که مناجات خدا با انسان چی هست. مناجات را مؤمن بشویم به آن، انکار نکنیم، نگوییم اینها حرفهای درویشی است. همه این مسائل در قرآن هست به نحو لطیف و در کتب ادعیه مبارکه ما که از ناحیه ائمه هدی وارد شده است، همه این مسائل هست، نه به آن لطافت قرآن، لکن به نحو لطیف. آن هم و همه اشخاصی که بعدها این اصطلاحات را به کار برده اند فهمیده و نفهمیده از قرآن و حدیث گرفتند، و ممکن است که اصل مسندش هم درست ندانند؛ البته به حقیقت اش هم کم آدمی است که میتواند پی برد تا چه رسد به اینکه ذایقه روح بچشد این را. چشیدن ذایقه یک مسئله فوق این مسائل است.... صحیفه امام، ج۱۷، ص: ۴۵۷
غضب بدون کنترل خوب نیست غضب با کنترل خوب است. غضب با تاسف موسی علیه السلام رو در آیه زیر ببینیم:
فَرَجَعَ مُوسَىٰ إِلَىٰ قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ یَا قَوْمِ أَلَمْ یَعِدْکُمْ رَبُّکُمْ وَعْدًا حَسَنًا أَفَطَالَ عَلَیْکُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدتُّمْ أَن یَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّکُمْ فَأَخْلَفْتُم مَّوْعِدِی پس موسی خشگمین و اندوهناک به سوی قوم خود بازگشت (و) گفت: ای قوم من آیا پروردگارتان به شما وعدهای نیکو (نزول تورات) نداد؟ آیا مدّت (غیبت من) بر شما طولانی شد؟ یا اینکه میخواستید خشمی از طرف پروردگارتان بر شما فرود آید، که با قرار و موعد من تخلّف کردید.؟ سوره طه آیه 86
به کلمه غضبان اسفا دقت کنیم.
تفسیر نور: 3- خشم و غضبی که در راه رضای الهی باشد مذموم نیست غضبان اسفا (خشم و تأسّف اولیای خدا، به خاطر ارتداد وانحراف معنوی مردم است)
عزتی خدایی خوب است نه عزت دنیایی
مَن کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعًا إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ وَالَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَکْرُ أُولَٰئِکَ هُوَ یَبُورُ هر کس سربلندی میخواهد، سربلندی یکسره از آنِ خداست. سخنان پاکیزه به سوی او بالا میرود، و کار شایسته به آن رفعت میبخشد.. و کسانی که با حیله و مکر کارهای بد میکنند، عذابی سخت خواهند داشت، و نیرنگشان خود تباه میگردد.. سوره فاطر آیه 10
صوت ترکیبی آیت الله شجاعی ره و استاد قاسمیان در بالا
یکی از نشانه های تکبر خانم ها اینه که لغزش ها رو با تاریخ یادشون می مونه. این نشونه تکبر بی جا هست وگرنه کسی که خودش رو مهم ندونه، بهش برنمی خوره. ممکنه آقایون هم این طوری باشن اما بیشتر خانم ها هستن.
حالا که یه ضربه زدیم به خانم ها یه ضربه هم بزنیم به آقایون. به آقا بگن یه فیل در اتاق هست برو هوا کن. می ره و براحتی فیل رو هوا می کنه. اما بگن امروز که کار خاصی نداری مقداری ظرف بشور. توانایی بلند کردن یک ظرف رو نداره و گویا از فیل سنگین تره. این نشونه تکبر هست.
اما احادیثی در مورد عذرنپذیری ببینیم که خیلی آدم باید روش فکر کنه: بالاتر از عذرپذیری عذرتراشی هست. سر سفره تعارف نکردن عذر بتراش حواسش نبود. نه اینکه از عمد کرد. سلام نکردن عذربتراش فکرش مشغوله و نه اینکه با من دشمنی داره و..... چه همسر چه دوستان و چه غیره..
امیرمومنان(ع) نیز فرموده است: اقبل عذر اخیک، و ان لم یکن له عذر فالتمس له عذرا؛ عذر برادر خود را بپذیر و اگر او عذری نداشت برای خطای او عذری بتراش. (بحارالانوار) ج 74، ص165)
امام علی(ع) می فرماید: در گذشته برادری دینی داشتم. . . او هیچ کس را، بر کاری که می شد در آن عذر آورد، سرزنش نمی کرد و صبر می کرد تا عذر او را بشنود. (نهج البلاغه: الحکمه 289) امام حسن مجتبی(ع) می فرماید: در عقوبت کسی که به تو بدی کرده عجله نکن و (با بزرگواری خود) یک راه پوزشی برای او باقی بگذار. (بحار، ج 78، ص 113)
خجالت دادن آدمها هنر نیست. کشف عیب و سرزنش هنر نیست. هنر این است آینه باشی و عیب را در آینه جمال الهی نشان بدهی. نه با بشکوب بزنی توی سرش. هنر این است نگذاری طرف مقابل خجالت بکشد. حق الناس دقایق بسیار دارد و تقابلهای متفاوت ....اما در حقوق شخصی کسی که عذر خواهی می کند بخشنده باشیم که اگر نباشیم....
البته مواردی هم هست که بخشیدن مفسده دارد که نیاز به هوشمندی دارد. اما معمولا می گیم اگر ببخشما پررو می شه اگر اول آشتی کنم کوچیک می شم و.... این بهانه الکی منظور نیست. روایاتی تکاندهنده: 1- گناه باجگیر: پیامبرخدا(ص) می فرماید: من اعتذر الیه اخوه بمعذرهًْ فلم یقبلها کان علیه من الخطیئهًْ مثل صاحب مکس؛ هرکس برادرش از او عذرخواهی کند و عذرش را نپذیرد، او را گناهی مانند گناه باجگیر باشد. (کنز العمال: حدیث 7030) 2- عدم امکان ورود به حوض کوثر و بهره مندی از آن: کسی که عذر دیگری را نمی پذیرد باید بداند که از آب کوثر نخواهد نوشید؛ زیرا پیامبر گرامی(ص) می فرماید: هر کس برادرش به عذرخواهی نزد او آید، باید عذرش را بپذیرد، خواه عذرش موجه باشد یا ناموجه که اگر نپذیرد کنار حوض [کوثر] بر من وارد نشود. (کنز العمال: حدیث 7029). 3- عدم بهره مندی از شفاعت: پیامبر خدا(ص) در سفارش به علی(ع) فرمود: هر که پوزش را نپذیرد چه پوزش خواهنده، راست بگوید یا دروغ، به شفاعت من دست نیابد. (بحارالانوار: ج 77، ص 47، حدیث3) 4- گناه بزرگ: امام علی(ع) می فرماید: اعظم الوزر منع قبول العذر؛ بزرگترین گناه، نپذیرفتن عذر است. (غررالحکم: شماره 3004) از این رو امام زین العابدین(ع) در دعا می فرمود: اللهم انی اعتذر الیک من مظلوم ظلم بحضرتی فلم انصره. . . و من مسیء اعتذر الی فلم اعذره؛ بارخدایا! از تو عذر می خواهم اگر در حضور من به کسی ستم شده و من یاری اش نکرده باشم. . . و کسی به من بدی کرده و عذر خواسته است و من عذرش را نپذیرفته باشم. (صحیفه السجادیه دعای 38) 5- بدترین و شرورترین مردمان: عنوان شرورترین مردمان به کسی اطلاق می شود که عذر دیگری را نپذیرد. پیامبر گرامی اسلام(ص) فرموده است: شر الناس من لا یغفر الذنب و لایقیل العثرهًْ؛ بدترین مردم کسی است که خطای دیگران را نمی بخشد و از لغزش آنها نمی گذرد. (بحار، ج 77، ص 66)
6- عدم بهره مندی از شفاعت: چنان که گفته شد از نظر اسلام، پذیرش عذر دیگران برای خود انسان مفید خواهد بود و شخص به شفاعت می تواند امیدوار باشد. امیر مومنان علی(ع) به فرزندش محمد بن حنیفه سفارش می کند و می فرماید: «پوزش کسی را که از تو عذرخواهی می کند بپذیر تا شفاعت نصیب تو گردد». (من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 279)
7- عدم بهره مندی از عفو الهی: پیامبر گرامی اسلام(ص) می فرماید: من یعف یعف الله عنه؛ هر کس عفو و گذشت داشته باشد خدا نیز از او گذشت خواهد کرد. (شهاب الاخبار، ص 143)
«وَ مُطیعُ مَنْ اطاعَنی»؛ الله اکبر! خیلى عجیب است، خداوند مى فرماید:
در این ماه بدانید که من اطاعت مى کنم از کسى که از من پیروى کند. ببینید مشکل چقدر عجیب حل مى شود. مگر ما گاهى نمى خواهیم از شرّ یک مشکل یا از یک فساد اخلاقى و از وسوسه هاى آزاردهنده، راحت شویم؟
مى فرماید: این ماه آن زمانى است که اگر یاد مرا در قلبت زنده کنى و از من اطاعت کنى، آن وقت هر چه بخواهى، من از تو اطاعت مى کنم و هر چه بخواهى به تومى دهم. یعنى از دریچه رجبى شدن، مى شود حوائجى را که خداوند حاضر و مایل است به ما بدهد، به ما بدهد. یعنى بنده رجبى، بنده اى است که مى تواند کارى کند که حکم خدا با حکم خود آن بنده متّحد شود.
عارف واصل، بنده مخلص خدا، میرزا جواد ملکی تبریزی، پس از نقل این حدیث شریف چنین فریاد برمی آورد:
«آه! آه! دریغ! دریغ از این همه ناسپاسی و بدبندگی در برابر آن همه مهر ورزی و بنده نوازی! کجایند سپاسگزاران و حق شناسان؟ کجایند کوشندگان و تلاشگران؟! کجا، چگونه و که می تواند قدر و قیمت ندای فرشته داعی را سنجیده و ارزش آن را دریابد؟ ... کجایند آنان که به قصر و کوتاهی خویش معترفند تا در پاسخ ندای فرشته داعی زبان بگشایند و بگویند: «لبیک و سعدیک!»
نزد اولیای الهی، خودسازی و تهذیب نفس از این ماه آغاز می شود تا لیاقت حضور در ضیافت الهی در ماه مبارک رمضان به دست آید. بدون آمادگی روحی نمی توان در کناره سفره رحمت الهی نشست و آن گونه که شایسته میهمانی خداست، از آن بهره برد.