#سخنران استاد قاسمیان
نهج البلاغه
نامه 45 - نامه به عثمان بن حنیف انصارى در پرهیز از گرایش حاکم به سرمایه داران
أَ تَمْتَلِئُ اَلسَّائِمَةُ مِنْ رِعْیِهَا فَتَبْرُکَ وَ تَشْبَعُ اَلرَّبِیضَةُ مِنْ عُشْبِهَا فَتَرْبِضَ وَ یَأْکُلُ عَلِیٌّ مِنْ زَادِهِ فَیَهْجَعَ قَرَّتْ إِذاً عَیْنُهُ إِذَا اِقْتَدَى بَعْدَ اَلسِّنِینَ اَلْمُتَطَاوِلَةِ بِالْبَهِیمَةِ اَلْهَامِلَةِ وَ اَلسَّائِمَةِ اَلْمَرْعِیَّةِ
آیا سزاوار است که چرندگان، فراوان بخورند و راحت بخوابند، و گلۀ گوسفندان پس از چرا کردن به آغل رو کنند، و على نیز همانند آنان از زاد و توشۀ خود بخورد و استراحت کند؟ چشمش روشن باد! که پس از سالیان دراز، چهارپایان رها شده، و گلّههاى گوسفندان را الگو قرار دهد
طُوبَى لِنَفْسٍ أَدَّتْ إِلَى رَبِّهَا فَرْضَهَا وَ عَرَکَتْ بِجَنْبِهَا بُؤْسَهَا وَ هَجَرَتْ فِی اَللَّیْلِ غُمْضَهَا حَتَّى إِذَا غَلَبَ اَلْکَرَى عَلَیْهَا اِفْتَرَشَتْ أَرْضَهَا وَ تَوَسَّدَتْ کَفَّهَا فِی مَعْشَرٍ أَسْهَرَ عُیُونَهُمْ خَوْفُ مَعَادِهِمْ وَ تَجَافَتْ عَنْ مَضَاجِعِهِمْ جُنُوبُهُمْ
خوشا به حال آن کس که مسئولیّتهاى واجب را در پیشگاه خدا به انجام رسانده و در راه خدا هر گونه سختى و تلخى را به جان خریده، و به شب زندهدارى پرداخته است، و اگر خواب بر او چیره شده بر روى زمین خوابیده، و کف دست را بالین خود قرار داده، و در گروهى است که ترس از معاد خواب را از چشمانشان ربوده، و پهلو از بسترها گرفته
وَ هَمْهَمَتْ بِذِکْرِ رَبِّهِمْ شِفَاهُهُمْ وَ تَقَشَّعَتْ بِطُولِ اِسْتِغْفَارِهِمْ ذُنُوبُهُمْ أُولٰئِکَ حِزْبُ اَللّٰهِ أَلاٰ إِنَّ حِزْبَ اَللّٰهِ هُمُ اَلْمُفْلِحُونَ
و لبهایشان به یاد پروردگار در حرکت و با استغفار طولانى گناهان را زدودهاند: «آنان حزب خداوند، و همانا حزب خدا رستگار است
فَاتَّقِ اَللَّهَ یَا اِبْنَ حُنَیْفٍ وَ لْتَکْفُفْ أَقْرَاصُکَ لِیَکُونَ مِنَ اَلنَّارِ خَلاَصُکَ
پس از خدا بترس اى پسر حنیف، و به قرصهاى نان خودت قناعت کن، تا تو را از آتش دوزخ رهائى بخشد